رسولرسول، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

◕‿◕به وبلاگ رسول جونم خوش اومدید◕‿◕

عکسای تولد رسول

سلام دوستای گلم... دیگه دانشگاه ها شروع شده ما رو هم کمتر میبینید... خوب از تولد رسول بگم که همش تو تولدش گریه میکرد چون از شلوغی ترسیده بود اولش خوب بوداااااااا ولی بعداً که همه ی دوربینا طرفش گرفته شد ترسید و همش گریه میکرد... ولی  خداییش با اینکه آهنگم نبود خوش گذشت جای همتون خالی حالا بریم سراغ عکسا که میزارم ادامه مطلب تو ادامه مطلب منتظریم...   این سالاد الویه ی خوشمزه که مال شام بود مدلای دیگه هم بود...   اینم آقا رسول گل گلاب ما      آقا رسول به مدرسه میره این کیف خو...
29 مهر 1391

بعد ار یک ماه اومدم

سلام دوستای گلم خوبین ؟ خوشین ؟ من جدیدا نمیتونم زیاد بیام آخه اینترنت در دسترس نیست خبر خبر... رسول دندون در آورد آش دندونشم خوردیم جاتون خالی... یه خبر دیگه اینکه جمعه 20 مهر تولد رسوله رسول 1 ساله میشه خوووووووووووووووب عکس میزارم ادامه مطلب ببینید اینارو از تو گوشی مامانش گرفتم جمعه اگه ازش عکس گرفتم میزارم  ... ...
17 مهر 1391

رسول خیلی شیطونه

سلام دوستای گلم من نمیام چون عکس ندارم از رسول از بس شیطون شده نمیزاره ازش عکس بگیرم رسول خیلی شیطون شده یه جا نمیشینه بابا ، ماما ،دَ دَ ، نَ نَ ،اینارو قشنگ میگه خیلی ناز میگه         داستان خیلی جالب در مورد دروغ شرافتمندانه(داستان تبر) روزی، وقتی هیزم شكنی مشغول قطع كردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود، تبرش افتاد تو رودخونه. وقتی در حال گریه كردن بود، یه فرشته اومد و ازش پرسید: چرا گریه می كنی؟ هیزم شكن گفت كه تبرم توی رودخونه افتاده. فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت.. ‘آیا این تبر توست؟’ هیزم شكن جواب داد: ‘ نه’ فرشته دوبار...
9 شهريور 1391

عید فطر مبارک

حلول ماه عید  و شادی مسلمین است. پایان ماه روزه، برای صائمین است نشاط و افتخار و شادی و سربلندی از محک الهی برای مؤمنین است نماز روزه هاتون و عید فطر بر همه ی شما مادر پدرای گل مبارک رسول خیلی با نمک شده عزیزم خیلی شیطون شدی یه جا نمی ایستی که ازت عکس بگیرم خیلی شیطونی خیلیم کنجکاوی میکنی بابا و مامانم قشنگ میگی برید رسول نازمو تو ادامه مطلب ببینید...   نظر یادتون نره... ...
31 مرداد 1391

رسول می ایسته.10 ماهگی رسول

  سلام سلام 100 تا سلام اگه دیر اومدم معذرت اینترنت نداشتم رسول می ایسته چند ثانیه می ایسته و می افته یکمم شیطون شده شیطون که نه کنجکاو شده دیگه هم وقتی چهار دست و پا میره شنا نمیکنه قشنگ میره راستی دیروز 91.5.20 رسول  ماهه شد 10 ماهگیت مبارک عزیزم 2 ماهه دیگه یک ساله میشه چقدر زود میگذره 22 روز از ماه رمضون گذشت مثل برق و باد نماز روزه های همه ی مادرای مهربون قبول باشه که با زبون روزه واسه ما بچه هاشون افطار درست میکنن حرفم نمیزنن ... حالا اینا هیچ تو این گرما تو چله ی تابستون انگار نه انگار که اینجا شماله شده...
21 مرداد 1391

ماه رمضانم اومد

سلام به همه ی دوستای خوبم بالاخره ماه رمضونم اومد من این ماهو خیلی دوس دارم روزا خیلی زود میگذره انگار همین دیروز بود رسول به دنیا اومد الآن ماشآلله هزار ماشآلله قد کشیده هر روز خوشکلتر میشه هر روز ملوس تر میشه تا چشم رو هم بزاریم میره مدرسه الآن که چهار دست و پا میره شکلات با باباش فوتبال بازی میکنه علی دائی نمیدونید چه جوری دنبال توپ میره خدا رو شکر رسول یعنی بزرگ شدی چکاره میشی؟؟؟ مرد بزرگی میشی من میدونم الهی قربونت برم خیلی شیرینی عروسک رسول عزیزم واسمون تو این ماه قشنگ دعا کن که الان مثل فرشته ها پاکی رسول عزیزم ا...
2 مرداد 1391

رسول 9 ماهه شد.. .تولد خودم

  سلام دوستای خوبم 1391.4.20 رسول  ماهه شد  ماهگیت مبارک عزیزم رسول قد کشیده بزرگ شده ماشالله موهاش روز به روز بلندتر میشه و خودشم ناز تر خیلی دوستت داریم عزیزم رسول خیلی ناز چهار دست و پا میری انگار داری شنا میکنی مامانت همش میبینتت قربون صدقت میره میگه تو این 13  سال کجا بودی خدارو  شکر اومدی و زندگیه مامان باباتو روشن کردی عزیزم نعمت بزرگی هستی همه دوستت دارن هی از این بغل تو اون بغلی هیشکی نمیتونه ازت دل بکنه 1391.4.23 تولدم بود ...
24 تير 1391