اومدن رسول به خرمشهر
مثل ماهی زنده مثل سبزه زیبا مثل سمنو شیرین مثل سنبل خوشبو مثل سیب خوش رنگ و مثل سکه با ارزش باشید سال نو مبارک امیدوارم سال خوبی داشته باشید ما رفتیم خرمشهر واسه چهلم عمو و رسول و مامان باباشم رفتن بندر عباس و واسه چهلم رسیدن خرمشهر رسول شده بود مثل یه تیکه ماه... از وقتی که اومد همش میخواست سینه خیز بره همش یه وری میشد ولی همشم میخندید...ما 11 برگشتیم و رسول اینا 14 حرکت کردن و 16 رسیدن منم امروز میخوام برم ببینمش و عکساشو بزارم تو وبلاگ فعلا...