رسولرسول، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

◕‿◕به وبلاگ رسول جونم خوش اومدید◕‿◕

رسول 9 ماهه شد.. .تولد خودم

1391/4/24 14:05
459 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام دوستای خوبم

1391.4.20 رسول  ماهه شد  ماهگیت مبارک عزیزم

رسول قد کشیده بزرگ شده ماشالله

موهاش روز به روز بلندتر میشه و خودشم ناز تر Happy Dance

خیلی دوستت داریم عزیزم

رسول خیلی ناز چهار دست و پا میری

انگار داری شنا میکنی

مامانت همش میبینتت قربون صدقت میره

میگه تو این 13  سال کجا بودی

خدارو  شکر اومدی و زندگیه مامان باباتو روشن کردی

عزیزم نعمت بزرگی هستی

همه دوستت دارن

هی از این بغل تو اون بغلیdance.gif

هیشکی نمیتونه ازت دل بکنه

1391.4.23 تولدم بود

تولد خودم مبارک

بفرما اینم کیک تولد

ني ني شكلك

 



کودکي که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از پرسيد مي گويند که فردا مرا به زمين مي فرستي اما من به اين کوچکي و ناتواني چگونه مي توانم براي زندگي آنجا بروم؟
خداوند پاسخ داد: از ميان فرشتگان بيشمارم يکي را براي تو در نظر گرفته ام او در انتظار توست و حامي و مراقب تو خواهد بود
کودک همچنان مردد بود و ادامه داد : اما من اينجا در بهشت جز خنديدن و آواز و شادي کاري ندارم
خداوند لبخند زد: فرشته تو برايت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد تو عشق او را احساس خواهي کرد و شاد خواهي بود
کودک ادامه داد : من چطور مي توانم بفهمم که مردم چه مي گويند در حالي که زبان آنها را نمي دانم؟
خداوند او را نوازش کرد و گفت: فرشته تو زيباترين وشيرين ترين واژه هايي راکه ممکن است بشنوي در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوري به تو ياد خواهد داد که چگونه صحبت کني
کودک با ناراحتي گفت : اما اگر بخواهم با تو صحبت کنم چه کنم؟
خداوند براي اين سوال هم پاسخي داشت: فرشته ات دستهاي تو را در کنار هم قرار خواهد داد و به تو مي آموزد که چگونه دعا کني
کودک سرش را برگرداند و پرسيد: شنيده ام در زمين انسانهاي بد هم زندگي مي کنند؛ چه کسي از من محافظت خواهد کرد
خدا گفت فرشته ات از تو محافظت خواهد کرد، حتي اگر به قيمت جانش هم تمام شود
کودک ادامه داد: اما من هميشه به اين دليل که نمي توانم تو را ببينم غمگين خواهم بود
خداوند لبخند زد و گفت: اگر چه من هميشه در کنار تو هستم اما فرشته ات هميشه درباره من با تو صحبت خواهد کرد
بهشت آرام بود اما صداهايي از زمين به گوش مي رسيد. کودک در آن هنگام دانست که بزودي بايد سفر خود را آغاز کند. پس سوال آخر را از خداوند پرسيد: خدايا، اگر بايد هم اکنون به دنيا بروم لااقل نام فرشته ام را به من بگو
خداوند او را نوازش کرد و پاسخ داد: نام فرشته ات اهمييت ندارد ولي مي تواني او را صدا کني مادر

 اینم آقای بابا نوئل (رسول)...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 هرکی خوشکله نظر یادش نمیــــــــــــــــــــــره...نیشخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

مانی محیا
24 تیر 91 14:43
تولدت مبارک عزیزکم. باور کن گاهی یادم میره چند سالته.. ماشاله اینقدر که خانمی.....


مرسی عزیزم
مامان ایلیا گلی
24 تیر 91 17:32
تولدت مبارک منا جون....بوسس داستان جالبی بود مرسی ماشالله به رسول جان
عمه آتنا
25 تیر 91 17:10
منا جون تولدت مبارک باشه انشااله که 120 ساله شی9 ماهگیه رسول کوچولو هم مبارک باشه واییی داری عمه میشی؟ بهت تبریک میگم عزیزم
مامان مانی
25 تیر 91 17:13
سلام منا جون تولدت مبارک راستی شما چند سالتونه؟؟رسول جون 9 ماهگیت مبارک عزیزم


21 ساله شدم عزیزم
عاشق تنها
26 تیر 91 9:30
سلام آبجی جوووووووووووووون دلم خوبی نفس من توووووووولد تولد تولدت مبارک بزن دست قشنگه رو تولد آبجیمه


مرسی عزیزم
❤。★مامان رضا جون★。❤
26 تیر 91 17:25
تولدت مبارک منا جون



مرسی عزیزم
مامان سویل
27 تیر 91 20:37
عزیزم تولدت مبارک الهی 120ساله شی عزیزم وب سویل رو با ادرس جدیدش لینک کن خیلی ممنونم
مامان یاس
29 تیر 91 13:14
تولدت مبارککککککککککککککککککککککککککک عزیزم
معصومه (مامان آريا)
1 مرداد 91 11:02
عزيزم تولدت مبارك الهي 120 ساله بشي و هميشه سايه مهربونت بالا سر رسول جون باشه داستانت عالي بود
مامانی هدیه
2 مرداد 91 0:11
آقا خوشگله چهار دست و پا رفتنت مبارک ایشالا هر روز پیشرفت کنی
عاشق تنها
2 مرداد 91 15:41
سلام آبجی جووونم چه عجب افنخار دادی اومدی راستی ترم تابستونه نگرفتی کاش می گرفتی می دیدمت


نوچ نگرفتم