رسولرسول، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره

◕‿◕به وبلاگ رسول جونم خوش اومدید◕‿◕

سلطان غم پدر ، کوه رنج مادر

1391/3/2 15:24
1,988 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

بخونید و حتما نظر بزارید...

( قند ) خون مادر بالاست ، دلش اما همیشه ( شور ) می زند برای ما . . .
اشکهای مادر ، مروارید شده است در صدف چشمانش

دکترها اسمش را گذاشته اند آب مروارید !
حرفها دارد چشمان مادر ؛ گویی زیرنویس فارسی دارد !
دستانش را نوازش می کنم ؛ داستانی دارد دستانش . . .

.
.
.
.
وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره

میفهمی پیر شده !
وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده !
وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه . . .
و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش

دلت میخواد بمیری . . .

.
.
.
تو ۱۰ سالگی : ” مامان ، بابا عاشقتونم ”
تو ۱۵ سالگی : ” ولم کنین ”
تو ۲۰ سالگی : ” مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم ”
تو ۲۵ سالگی : ” باید از این خونه بزنم بیرون ”
تو ۳۰ سالگی : ” حق با شما بود ”
تو ۳۵ سالگی : “ میخوام برم خونه پدر و مادرم ”
تو ۴۰ سالگی : ” نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم ! ”
تو هفتاد سالگی : ” من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الان اینجا باشن . . .
بیاید ازهمین حالا قدر پدرو مادرامونو بدونیم . . .
از اعماق وجودم اعتقاد دارم که هر روز، روز توست . . .

.
.
.
.
سلامتیه اون پسری که . . .
۱۰ سالش بود باباش زد تو گوشش هیچی نگفت . . .
۲۰ سالش شد باباش زد تو گوشش هیچی نگفت . . .
۳۰ سالش شد باباش زد تو گوشش زد زیر گریه . . .
باباش گفت چرا گریه میکنی ؟
گفت : آخه اونوقتا دستت نمیلرزید . . .


.
.
.
.
آدما تا وقتی کوچیکن دوست دارن برای مادرشون هدیه بخرن اما پول ندارن . . .
وقتی بزرگتر میشن ، پول دارن اما وقت ندارن . . .
وقتی هم که پیر میشن ، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادر ندارن . . .
به سلامتی همه مادرای دنیا . . .

.
.
.
.
سرم را نه ظلم می تواند خم کند ، نه مرگ ، نه ترس ، سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود مادرم . . .
.
.
.
.
شرمنده می کند فرزند را ، دعای خیر مادر ، در کنج خانه ی سالمندان . . .
.
.
.
.

به سلامتیه مادرایی که با حوصله راه رفتن رو یاده بچه هاشون دادن ، ولی تو پیری بچه هاشون خجالت میکشن ویلچرشونو هل بدن !
.
.
.
.

.
.
.
.
پدر و پسر داشتن صحبت میکردن . . .
پدر دستشو میندازه دوره گردنه پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو ؟
پسر میگه : من !
پدر میگه : پسرم من شیرم یا تو ؟؟ !
پسر میگه : بازم من شیرم !
پدر عصبی مشه دستشو از رو شونه پسرش بر میداره میگه : من شیرم یا تو !؟
پسر میگه : بابا تو شیری !
پدر میگه : چرا بار اول و دوم گفتی من حالا میگی تو ؟
پسر گفت : آخه دفعه های قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا . . .
به سلامتی هرچی پدره . . .
.
.
.
.
مادر تنها کسی است که میتوان “ دوستت دارم ”هایش را باور کرد ، حتی اگر نگوید . . .
.
.
.
.

اگر ۴ تکه نان خیلی خوشمزه وجود داشته باشد و شما ۵ نفر باشید ، کسی که اصلا از مزه آن نان خوشش نمی آید مطمئنا مادر است . . .



 چندتا عکس گذاشتم ببینید...

 

 

 

 

 

 

 

فراموش نشه...ماچ

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

❤。★مامان رضا جون★。❤
2 خرداد 91 16:35
خیلی دلم گرفت پا به پات گریه کردم
مامان محمدرضا
2 خرداد 91 17:34
سلام مرسی عزیزم . حتما اطلاع رسانی کن. ممنون از لطفت رمز رو توی خصوصی واست می ذارم
مامان امیر علی
2 خرداد 91 20:25
چه جمله های تاثیر گذاری.مرسی عزیزم.رسول گلو ببوس حتما
مامان محمد
2 خرداد 91 23:41
خیلی مطالبت زیبا بودن،واقعا همون چیزیه که گفتی عزیزم،واقعا پدر سلطان غم و مادر سلطان رنجه،در ضمن عکسا خیلی قشنگ شدن.بووووووووووووس.
مامان ایلیا گلی
3 خرداد 91 15:37
سلامم مونا جون.....
خیلی خوشم اومد وقتی دیدم برای پسر عموت وب ساختی
خیللللللللللللللللللللللللی قشنگه
من لینکت کردم تا به هم سر بزنیم
بوسسسسسسس برای رسول گل


مرسی عزیزم با افتخار لینکتون کردم♥
زهرا از نی نی وبلاگ213
6 خرداد 91 11:45
رها کنید. همه چیز را رها کنید و به خدا بسپارید. اگر نومید، افسرده، دلسرد، آزرده و غمگین هستید؛ اگر می بینید که علیرغم تلاش هایتان موفق نشده اید، رها کنید. همه چیز را رها کنید و به خدا بسپارید. بگذارید که خداوند هدایت و سرپرستی همه امور زندگی تان را بر عهده گیرد. اگر این کار را انجام دهید، شاهد معجزات بی شماری خواهید بود. – کتاب با خالق هستی نوشته جی. پی. واسوانی
عمه علی آقا
6 خرداد 91 16:52
ای جانم چه نازه...ای کاش پیشم بود یه بوس گنده میکردمش منا جون وبلاگت خیلی قشنگه به علی ما هم سر بزن


سلام گلم.مرسی
میخوام سر بزنم ولی آدرس نذاشتی
مامان مانی
7 خرداد 91 15:36
منا جون زیبا بود مثل همیشه
مامان یاس
10 خرداد 91 11:12
منا جون خیلی با احساس نوشتی.ناخوداگاه اشک تو چشای آدم جمع میشه
مامان سويل
14 خرداد 91 12:20
منا جون واقعا دستت درد نكنه خيلي تاثير گذار بود روي گل رسول گوچولو رو ببوس
مامان ندا
21 خرداد 91 2:19
سلام مامانی ممنونم که به ما سر میزنید رسول جوونم خیلی نازه خدا برات حفظش کنه راستی 8 ماهگیش مبارک منا جوون واقعا نوشته های وبت درسته و زیبا
محمدمهدی
1 تیر 91 12:46
مرسی از اینکه بهم سرزدید منم شمارو لینک کردم.بازم بیاید پیشم


مرسی خاله مهربون
من
9 مرداد 91 2:14
سلام زيبا بود افرين
راستس رسول ببوس واسپندم دود كن
عكسازرو با فتوشاپ اينجور كردي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟





هم فتوشاپ هم قاب